علی اصغر باقری

هتک حرمت آخرین کتاب آسمانی قرآن مجید در امریکا دل مسلمانان را جریحه دار و چهره واقعی سردمداران غربی را در ستیزه جویی با اسلام روشنتر کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام خود ضمن محکوم کردن این اهانت نفرت انگیز حلقه های صهیونیستی درون دولت آمریکا را طراحان اصلی این توطئه مشمئز کننده خواندند و با تشریح اهداف پشت پرده کینه توزیهای صهیونیستها نسبت به اسلام و قرآن تأکید کردند: دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره دخالت نداشتن در این توطئه، باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را به گونه ای شایسته به مجازات برساند. معظم له در فرازی دیگر آورده اند: این اقدام کینه توزانه، نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانی مدتِ اسلام ستیزی به سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است. اینک همه ی سران استکبار و ائمة الکفر در برابر اسلام قرار گرفته اند. اسلام، دین آزادی و معنویت انسان، و قرآن کتاب رحمت و حِکمت و عدالت است؛ وظیفه ی همه ی آزادیخواهان جهان و همه ی ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلام ستیزی با این شیوه های نفرتبار مقابله کنند... آنان با اسلام و هر آنکس که بدان پایبند است و هر آنچه نشانه ی مسلمانی است دشمن اند.

از آن زمان که آهنگ بیداری اسلام به گوش جهانیان طنین انداز شد و علی رغم انحرافاتی که منافقین در درون امت اسلامی ایجاد کردند؛ کلام روحبخش قرآن و هدایتهای اهل بیت عصمت و طهارت توانست امت اسلامی را دچار تحولی عظیم در تمامی عرصه ها نماید و این جهش موجب شد تا اروپا نتواند همچنان در لاک قرون وسطایی خود بماند و مجبور به تغییر رویه و کسب درجات علمی از دانشمندان اسلامی گردید و غرب را دچار تحولی بزرگ در کسب علم و معرفت و پیشرفتهای مادّی نمود. اما روح نخوت و خودخواهی و فزون طلبی سردمداران حاکم بر جوامع غربی آنان را بر آن داشت تا نگذارند خورشید اسلام بر جوامع آنان نیز نورافشانی نماید. لذا اسلام ستیزی راه و مرام و مسلک آنان شد و در برهه هایی توانستند همانند جنگهای صلیبی که بیش از یک قرن طول کشید کلیسا را نیز به جنگ اسلام فراخوانده و احساسات دینی مسیحیان را با بهانه ها و دروغ پردازی های تصنعی بر علیه مسلمانان تحریک و مناطقی از جهان اسلام چون اسپانیا و تا سالیانی مناطق فلسطین و سوریه و لبنان را از دست مسلمانان خارج کنند. از آن زمان تا کنون که قریب به پنج قرن می گذرد اسلام ستیزی در رأس برنامه های صهیونیزم بین الملل قرار داشته و پدیده هایی چون استعمار و ظهور قدرتهای جهانی همگی چون ابزاری در خدمت اسلام ستیزی بوده اند.

اگر می بینیم که بعضاً کشورهای استعمارگر از جنگ میان ایران و امپراطوری عثمانی خوشنود بوده و در آتش افروزی از هر خدعه ای استفاده می کردند و یا به طرفداری از ایران یا عثمانی به میدان می آمدند به واسطه این بود که این دو قدرت اسلامی با هم درگیر باشند، تا خروجی آن تضعیف دو کشور مسلمان و در نهایت تضعیف اسلام شود. اگر می بینیم در جنگ بین ایران و روس علی رغم اینکه ناپلئون انقلابی و دشمن روس، قراردادهایی با ایران امضاء می کند تا در جنگ ایران و روس به ایران کمک کند و هنگام کارزار به وعده هایش عمل نمی کند و ایران شکست می خورد، برای این است که پیروزی ایران منجر به تقویت اسلام می شد. اگر می بینیم فرقه سازیهایی در بین شیعیان چون فرقه ضالّه بهائیت و در اهل تسنن فرقه ضالّه وهّابیت توسط استعمار پیر ایجاد می شود برای اسلام ستیزی است. اگر می بینیم نهضت عدالتخانه ملت ایران با دخالت انگلستان و عوامل داخلی اش به نهضت مشروطیت مورد دلخواه انگلیس تبدیل می شود به خاطر اسلام ستیزی است.

اگر می بینیم رژیم اشغالگر قدس و این غده سرطانی توسط انگلیس و غربی ها در قلب جهان اسلام کاشته می شود برای تضعیف اسلام و اسلام ستیزی است. اگر می بینیم استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و شوروی تمام قد بر علیه انقلاب اسلامی ملت ایران می ایستند و از هیچ دسیسه ای فرو گذاری نمی کنند به خاطر اسلام ستیزی آنان است. اگر می بینیم استکبار جهانی از رژیم فاسد گذشته حمایت های ویژه داشت چیزی جز نوکری آن رژیم و دار و دسته اش بر علیه اسلام نبود. اگر می بینیم غربی ها از غرب باوران و افرادی چون بنی صدر و لیبرالها و گروهکهای تروریستی و محاربهایی چون منافقین و غیره تا کنون حمایت کرده اند به خاطر این است که اسلام ستیز بوده اند یا خروجی کارشان منجر به اسلام ستیزی بوده است. اگر غرب تا کنون هزاران برنامه از کودتا و حمله نظامی و جنگ های داخلی و تحریم های اقتصادی و جنگ تحمیلی هشت ساله را بر علیه جمهوری اسلامی ایران به کاربرده چیزی جز برای اسلام ستیزی نبوده است. اگر می بینیم نوک پیکان دشمنی های غرب بر علیه ولایت فقیه بوده و هست چیزی جز اسلام ستیزی نیست. اگر می بینیم غربی ها از مزدوران داخلی شان حمایتها و پشتیبانی های ویژه نموده چیزی جز برای این نیست که نتیجه کار مزدورانشان بر علیه اسلام است. اگر می بینیم غربی ها هشت سال پشت سر کسانی که با ادعای اصلاحات بر سر قدرت آمده و پست های کلیدی را در دست داشتند می ایستند؛ چیزی جز برای اسلام ستیزی نبود. اگر می بینیم در زمانی که اصلاح طلبهای مورد حمایت امریکا و غرب در ایران بر سر کار هستند و امریکای جنایتکار طمع می نماید طیّ یک برنامه ای ساختگی برجهای دوقلوی خود را با چند هواپیمای شاید کنترلی و مواد انفجاری از پیش جاسازی شده تخریب نماید و به بهانه آن افغانستان و عراق را اشغال نماید تا سرپلی برای حمله به ایران و کمک مستقیم به اصلاح طلبهای امریکایی فراهم شود چیزی جز برای اسلام ستیزی نبود. اگر می بینیم وزیر لندن نشین دولت خاتمی علی رغم نارضایتی مقام معظم رهبری از عملکردش، همچنان با حمایت خاتمی بر سر کار باقی ماند و آنگاه که مجلس پنجم او را استیضاح نمود گویند که یادگار سومین شهید محراب دیارمان پا به میدان نهاد و با رایزنی ها او را به دولت خاتمی برگرداند و غربی ها هم که خشنود شدند چیزی جز این نبود که خروجی کار این وزیر خائن اسلام ستیزی بود.

اگر می بینیم غربی ها بویژه استعمار پیر با برنامه ریزی های بسیار و هزینه های زیاد از جمله آبرو وحیثیت خود، از فتنه گران سبزپوش در انتخابات 88 و بعد از آن، حمایت های گسترده می کنند و تمامی گروههای معاند حتی فرقه ضالّه بهائیت را هم به میدان می آورند و مزدورانشان آن غائله ها و جنایات را می آفرینند آیا چیزی جز برای اسلام ستیزی بوده است؟ و اینکه تا کنون سران فتنه توسط بعضی از خواص بی بصیرت دیارمان محکوم نشدند حاصلی جز تقویت اسلام ستیزی است؟ اگر می بینیم امروز اسفندیار مشایی بی محابا و با کمال بی شرمی و پر رویی به بهانه ایران، مکتب اسلام را طرد می نماید!! و در این هتاکی بزرگ اصلاح طلبهای امریکایی قند در دلشان آب و خواص بی بصیرت دیارمان هم سکوت اختیار و غربی ها هم به به و چهچه می کنند، چیزی جز همان روند اسلام ستیزی به شکل دیگر نیست.

اسلام ستيزی های ناخودآگاه؟!!

بی شک قاطبه امت اسلامی علاقه مند و پایبند به اسلام و فرامین آن هستند و حتی بسیاری از پیروان مذاهب دیگر اسلام ستیزی را کاری ناشایست و غیر اخلاقی می دانند. با این احوال باز می بینیم خواسته یا ناخواسته بعضی از کارها و رفتارها مستقیم یا غیر مستقیم موجب اسلام ستیزی می شود. این همه بدحجابی یا بی حجابی در سطح جوامع اسلامی بویژه ما ایرانی ها که مدعی اسلام حقیقی هستیم نتیجه و پیامی جز اسلام ستیزی نداشته و شاید گناه این اسلام ستیزی به پای همه نوشته شود چون امر به معروف و نهی از منکر را تا اندازه ای ترک کرده ایم. یا پدیده تراشیدن ریش که اسلام نخواسته مؤمنین به شکل کفار باشند و هیچ مرجعی جوازی بر تراشیدن ریش صادر نکرده شاید نوعی اسلام ستیزی به حساب آید. یا مثلاً در جنبه های سیاسی حمایت از کسانی که خروجی کار آنها اسلام ستیزی بوده خود نوعی اسلام ستیزی است چه این حمایت با سوت و کف باشد چه با صلوات یا با هر چیز دیگر؛ متأسفانه هنوز برای بعضی از سران فتنه که مستقیم و غیر مستقیم بر علیه اسلام و نظام اسلامی قد علم کردند، در برخی مراسمات خاص و به خاطر یزدی بودن و یا سیادت و... به صرف اعلام آن از طرف فردی جاهل یا اجیر شده عده ای صلوات می فرستند!! که این صلوات می تواند تأییدی بر اسلام ستیزی های گذشته و یا حال آن فرد باشد.

این صلواتها انسان را به یاد آن صلواتهایی می اندازد که در رژیم طاغوتی گذشته عده ای به رسم چاپلوسی برای دودمان منحوس پهلوی هورا کشیده یا صلوات می فرستادند. همان قماش کسانی که در دوم فروردین 1342 در مدرسه فیضیه با صلوات مراسم روضه خوانی را به نفع رژیم به هم زده و با عوامل ساواک اقدام به ضرب و شتم و کشتار طلاب نمودند.

 چه اینکه در زمان خودمان دیدیم که چگونه عده ای آنچنان مسخ یکی از سران فتنه فعلی بودند که حتی در خانه خدا و در ایام حج با برده شدن نام خاتمی(هنگام تحویل سال) اقدام به کف و سوت نموده و با آبروی شیعیان بازی کرده و بهانه به دست وهّابی ها انداختند و آنها سالها بر روی آیه قرآن در باره اینکه نماز کافران در خانه خدا جز کف زدن و سوت کشیدن نیست مانور داده و شیعیان را مستنداً مصداق آن معرفی می کردند.

امیدواریم مردم خداجوی ما همانطور که در واکنشی گسترده و به جا بر علیه توطئه صهیونیستها بر علیه قرآن به پا خاستند و عکس العمل مناسب را انجام دادند نسبت به خود و هر آنچه که مستقیم یا غیر مستقیم موجب اسلام ستیزی می شود حساسیت و دقت بیشتری نشان داده و از آن تبرّی بجویند.

یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا